این که می گویند: «تاریخ اهل سنّت به بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بر می گردد،
سخن درستی است. چرا که در زمان حیات آن بزرگوار فرقه یا مذهبی به نام اهل سنّت وجود
نداشت. بلکه پس از رحلت ایشان آنانی که حکومت را در اختیار گرفتند تغییرهایی در اصول
حکومت و برخی دیگر از احکام به وجود آوردند و پس از خلیفه دوم از امیرالمؤمنین (ع)
گفتند: شما خلافت را به دست بگیر، مشروط بر این که بر اساس کتاب خدا و سنّت شیخین عمل
کنی و ایشان نپذیرفتند. از آن پس کسانی که سنّت شیخین (دو خلیفه اول) را در اساس حکومت
و سایر احکام تغییر یافته پذیرفتند، سنّی لقب گرفتند.
در خصوص مذاهب چهارگانه اهل سنّت نیز دقت فرمایید که اولین مذهب که بنیانگذار
آن «ابوحنیفه» بود و در میان اهل سنّت ملقب به «امام اعظم» است، حدود 150 سال پس از
رحلت نبی اکرم (ص) تأسیس گردید. وی اقرار دارد: «اگر دو سال نزد امام صادق (ع) درس
نخوانده بودم، هلاک می شدم» - (شبلنجی در نور الابصار – ابن حجر در صواعق که از کتب
معتبر اهل سنّت است).
اما درباره ی مبدأ واژه ی (شیعه – به معنای پیرو) در نظر داشته باشید که اولین
بار شخص پیامبر اکرم (ص) این واژه را برای طرفداران حضرت علی (ع) به کار بردند و در
واقع این نام را بر آنان نهادند.
رسول اعظم (ص) در روز فتح خیبر فرمود: یا علی اگر نمی ترسیدم که این امّت
در بارۀ تو غلوّ کنند و آن چه در بارۀ عیسی بن مریم گفتند (مثل این که پسر خدا یا خود
خداست) در بارۀ تو بگویند، امروز فضلیتی برای تو بیان می کردم که بر هر جمعیتی از مسلمانان
بگذری، خاک زیر قدم تو و باقیماندۀ آب وضوی تو را برای شفا برگیرند، ولی همین فضیلت
برای تو بس که تو از من هستی و من از تو هستم، تو از من ارث خواهی برد، و من از تو
ارث می برم، و تو برای من همانند هارون هستی نسبت به موسی، جز آن که بعد از من پیامبری
نیست... تویی که خلیفه و جانشین من بر حوض کوثر هستی ...، تویی که قبل از امّت من به
بهشت می روی، شیعیان تو در قیامت، در حالی که از کوثر نوشیده باشند، با صورت هایی نورانی
بر منبرهایی از نور قرار دارند و من از آنها شفاعت خواهم نمود، و آنها در بهشت همسایگان
من هستند و ... (این حدیث در کتب معتبر اهل سنّت مانند ینابیع الموده و به نقل از علمای
معروف آنها مانند موفق بن احمد خوارزمی درج شده است).
و اما حضرت امام صادق (ع) را از آن جهت رئیس مذهب تشیع یا فقه جعفری گفته
اند که ایشان فرصت یافتند پس از تحریف ها و انحرافاتی که در تبیین معارف و احکام اسلامی
ایجاد کرده بودند و خرافاتی که به نام دین بر اذهان عمومی مردم القاء کرده بودند، حقایق
علمی را در همه زمینه ها به ویژه قرآن، سنّت، فقه، اصول، کلام، فلسفه و ... تبیین نمایند
و قریب به چهارهزار محقق و دانش پژوه را آموزش دهند و افراد نخبه جهت نشر فرهنگ اسلامی
حقیقی را تربیت و سازماندهی نمایند.
در خاتمه توجه شما به این نکته ی مهم جلب می نماییم: اگر چه همان گونه که
بیان گردید قدمت واژه ی «تشیع یا شیعه» به مراتب بیشتر از «تسنن یا سنّی» است، اما
تاریخ یا قدمت تاریخی دلیل بر حقانیّت نمی باشد. بلکه عقلانیت و نیز انطباق با قرآن
و حدیث است که حقانیت یک اعتقاد یا مذهب را به اثبات می رساند.
نظرات شما عزیزان: